حضرت مهدى(علیهالسلام)، در زبان اجداد بزرگوارش، به صفت «قائم» موصوف شده است، در حالى که هیچ یک از نیاکان گرامىاش بدین صفت موصوف نشدهاند. جدش رسول خدا(صلى الله علیه و آله) نیز بدین صفت موصوف نشده، پدرش على مرتضى (علیهالسلام) نیز بدین صفت موصوف نشده؛ امام حسین سیدالشهداء(علیهالسلام) نیز چنین بودهاند.
آیا مقصود«قیام بالقسط » و دادگسترى جهانى است، که هدف از ارسال انبیا از آدم تا خاتم بوده است و قیام به حق و پیاده کردن حکومت حق در «قیام بالقسط » قرار دارد؟
آنچه که یقین است، آن است که قیام حضرت مهدى(علیهالسلام)، پایان مبارزه حق علیه باطل است .
مبارزهاى که از آغاز پیدایش بشر شروع شده و پیامبران و اولیاى خدا در آن شرکت کردهاند و گهگاه پیروزى نصیب حق مىشده، لیکن دوامى نداشته و جاودانى نبوده است. ولى به وجود حضرت مهدى (علیهالسلام)، این مبارزه پایان مىپذیرد و حق براى همیشه پیروز شده و جاویدان مىگردد و دیگر راهى براى حکومت باطل باقى نمىماند؛ بلکه باطلى در سراسر گیتى باقى نخواهد ماند تا بخواهد حکومت تشکیل دهد.
احتمال دیگرى که وجود دارد، آن است که مقصود از «قیام»، آمادگى حضرتش براى ظهور و تاسیس حکومت عدل جهانى باشد. چون این لباس تنها بر قامت رساى حضرتش آراسته گردیده و بس .
و چون هدف از قیام حضرت مهدى(علیهالسلام)، جهانى است و گسترش عدل و ایمان در تمام جهان، و تاریخ بشر، چنین حکومتى را به خود ندیده، حضرتش قائم به این حکومت است و پیدایش این حکومت و قوامش به وجود مقدس اوست . پس حضرتش قائم خواهد بود. و شاید مقصود از قیام، آمادگى شخصى حضرتش است که زمینه قیام از نظر اجتماعى آماده شده، حضرتش براى آن آمادگى همیشگى دارد و تاخیر و تعللى در کار نیست .
برگرفته از کتاب راه مهدی، آیة الله سیدرضا صدر
طبقه بندی: قائم